Farsi Dictionary

Tuft

دسته ، طره ، منگوله ، ريشه پارچه ، ته ريش ، ريش بزي ، كلا له ، طره دار يا پرزداركردن.

Tufter

كسي كه شكار را رم ميدهد، شكارچي.

Keyword

Criteria