نشاكردن ، درجاي ديگري نشاندن ، مهاجرت كردن ، كوچ دادن ، نشاء زدن ، (جراحي) پيوندزدن ، عضو پيوند شده ، فراكاشتن.
پيوند شدني ، قابل برداشتن وكاشتن درمحل ديگري.
فراكاشتن ، پيوند، جابجا سازي ، قلمه زني ، نشاكاري.
فراكاشتگر، حمل كننده از يك محل وكارنده در محل ديگري.
نشاء
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains