Farsi Dictionary

Than

نسبت به ، تا، كه ، تا اينكه ، بجز، غير از.

Thane

(thegn) (حق. قديم انگليس) خان ، تيولدار ازاده.

Thaneship

قلمرو يا موقعيت ومقام خان ، مقام خاني.

Thank

تشكر، سپاس ، سپاسگزاري ، اظهارتشكر، تقدير، سپاسگزاري كردن ، تشكر كردن.

Thanker

سپاسگزار.

Thankful

سپاسگزار، متشكر، ممنون ، شاكر.

Thankless

ناسپاس ، حق ناشناس ، ناشكر، بيهوده.

Thanksgiving

سپاسگزاري ، شكر گزاري.

Thanksgiving day

(امر.) چهارمين پنجشنبه ماه نوامبر، روزشكرگزاري.

Thankworthy

قابل سپاسگزاري ، قابل تشكر، قابل شكر.

Thank you

تشکر از شما

thanks

نشکر

thanks

تشکر

Keyword

Criteria