Farsi Dictionary

Term

مدت ، دوره ، دوره انتصاب ، جمله ، اصطلا ح ، عبارت ، نيمسال ، سمستر، ثلث تحصيلي ، شرايط، روابط، فصل ، موقع ، هنگام ، ناميدن.

Term

لفظ، اصطلا ح ، دوره ، شرط.

Term insurance

بيمه موقت ، بيمه در مورد مخاطره براي مدت معيني.

Term paper

رساله كوتاه.

Termagant

پرجنجال ، داد وبيداد كن ، پتياره ، سليطه.

Termer

(انگليس - م.م.) مقيم ، دسيسه كار، زنداني.

Terminable

فسخ پذير، قابل فسخ ، پايان يافتني ، انتهايي.

Terminal

نهايي ، انتهايي ، واقع در نوك ، پايان ، انتها، اخر خط راه اهن يا هواپيما، پايانه.

Terminal

پايانه ، پاياني.

Terminal symbol

نماد پاياني.

Terminal unit

واحد پايانه ، واحد پاياني.

Terminate

پايان دادن ، پايان يافتن.

Terminate

بپايان رساندن ، خاتمه دادن ، منقضي كردن ، فسخ كردن ، محدود كردن ، خاتمه يافتن.

Terminate

منتهي ، محدود.

Terminating

پايان دار، پايان بخش.

Terminating symbol

نماد پايان بخش.

Termination

پايان ، پايان يابي ، پايان دهي.

Termination

پايان ، خاتمه ، انتها، فسخ ، ختم.

Termination date

تاريخ پايان.

Terminative

انتهايي ، بپايان رساننده ، قطعي ، خاتمه دهنده ، مختوم كننده.

Terminator

بپايان رساننده ، فسخ كننده.

Terminological

وابسته به مجموعه اصطلا حات ، وابسته به اصطلا حات علمي وفني.

Terminology

اصطلا حات علمي يافني ، كلمات فني ، واژگان.

Terminology

لفظ گذاري ، مجموعه اصطلا حات.

Terminus

ايستگاه نهايي ، پايانه.

Termite

(ج.ش.) موريانه.

Termless

بي وعده ، بي مدت ، بي پايان ، غير قابل توصيف ، بدون شرط.

Termtime

دوره تصدي ، دوره اجلا سيه دادگاه ، دوره تحصيلي.

termed

ناميده ميشوند

terminates

متوقف کردن

terminates 

پايان

terms

مقررات - قواعد

Keyword

Criteria