Farsi Dictionary

Solar

وابسته بخورشيد، خورشيدي.

Solar battery

(برق) باطري افتابي.

Solar flare

جرقه خورشيدي ، تشعشع ناگهاني نيروي خورشيد.

Solar house

گلخانه شيشه اي.

Solar system

منظومه شمسي.

Solarium

ساعت افتابي ، اتاق افتاب رو، اطاق مريضخانه كه دران مريض حمام افتاب ميگيرد.

Solarization

تابش افتاب.

Solarize

زياد در افتاب ماندن وخراب شدن ، استفاده كردن از نور افتاب ، درمعرض افتاب قراردادن.

Keyword

Criteria