Farsi Dictionary

Send

فرستادن ، روانه كردن ، گسيل داشتن ، اعزام داشتن ، ارسال داشتن ، مرخص كردن.

Send

فرستادن ، ارسال داشتن.

Send down

دانشجويي را از دانشگاه بيرون كردن ، اخراج كردن.

Send in

فرستادن ، رهسپار كردن.

Send off

مشايعت كردن ، همراهي ، ايين بدرود ودعاي خير.

Send out

صادر كردن ، فرستادن ، اعزام كردن ، اعزام.

Send round

دور زدن ، (براي انجام منظوري) فرستادن.

Send up

بزندان فرستادن ، زنداني كردن.

Sender

فرستنده.

Keyword

Criteria