School |
مدرسه ، اموزشگاه ، مكتب ، دبستان ، دبيرستان ، تحصيل در مدرسه ، تدريس درمدرسه ، مكتب علمي يا فلسفي ، دسته ، جماعت همفكر، جماعت ، گروه ، دسته ماهي ، گروه پرندگان ، تربيب كردن ، بمدرسه فرستادن ، درس دادن. |
Schoolastic |
(schoolman) پيرو روش تحقيقي قرون وسطي ، مدرسه يي. |
Schoolfellow |
(schooling=) تدريس ، تعليم ، تحصيل ، كسب دانش. |
Schooling |
(schoolfellow) تدريس ، تعليم ، تحصيل ، كسب دانش. |
Schoolma'am |
(schoolmarm) خانم معلم ، خانم دبير، مديره مدرسه. |
Schoolman |
(schoolastic=) پيرو روش تحقيقي قرون وسطي ، مدرسه يي. |
Schoolmarm |
(schoolmaam) خانم معلم ، خانم دبير، مديره مدرسه. |
Schoolmaster |
مديراموزشگاه ، ناظم مدرسه ، مكتب دار، مثل رءيس مدرسه رفتار كردن. |
Schoolmate |
هم مدرسه ، دوست. |
Schoolmate |
هم شاگردي ، هم مدرسه اي ، هم اموز. |
Schoolmistress |
مديره اموزشگاه ، خانم رءيس. |
Schoolroom |
(classroom=) كلا س ، اطاق درس. |
Schooltime |
ساعات درس مدرسه ، دوره تحصيلي. |
Schoolwork |
درس مدرسه ، تكليف شبانه دانشجو. |
school board |
هيات مديره مدرسه |