Farsi Dictionary

Sac

(تش.- ج.ش.) كيسه ، عضو كيسه مانند جانور.

Saccate

(saclike) كيسه مانند.

Saccharic

ساخارين دار، مركب از ساخارين.

Saccharification

تبديل به قند، قند سازي.

Saccharify

تبديل به قند كردن.

Saccharin

(ش.) ساخارين.

Saccharine

(ش.) شكري ، شيرين ، قندي ، محتوي قند.

Saccharinity

حالت قندي ، شيريني.

Saccharometer

قند سنج.

Saccular

كيسه اي.

Sacculation

تشكيل كيسه.

Sacerdotal

كشيشي ، وابسته به كشيشان ، درخور كشيشان.

Sacerdotalism

كشيش مابي ، اخوندبازي.

Sachet

عنبرچه ، بالشتك يا كيسه كوچكي كه دران عطر خوشبو ميريزند ودر لباس مي گذارند.

Sack

كيسه ، گوني ، جوال ، پيراهن گشاد و كوتاه ، شراب سفيد پر الكل وتلخ ، يغما، غارتگري ، بيغما بردن ، اخراج كردن يا شدن ، دركيسه ريختن.

Sack coat

ژاكت يا كت داراي يك يا دو رديف دگمه.

Sack race

مسابقه دو درحاليكه پاي مسابقه دهنده در كيسه پيچيده

Sackbut

(trombone=)(مو.) شيپور قديمي ، ترومبون ، چنگ.

Sackcloth

پارچه كيسه دوزي ، كرباس ، پارچه گوني.

Sacker

غارتگر، يغماگر، كيسه پركن ، كيسه ساز.

Sackful

بقدر يك گوني.

Sacking

گوني ، چتايي ، درحال يورش وچپاول.

Saclike

(saccate) كيسه مانند.

Sacrament

رسم ديني ، ايين ديني ، تقديس كردن ، نشانه ، سوگند.

Sacramental

وابسته به مراسم مذهبي.

Sacramentalism

اعتقاد به پيروي از مراسم ديني جهت رستگاري.

Sacred

مقدس ، روحاني ، خاص ، موقوف ، وقف شده.

Sacred cow

شخص مصون از انتقاد، گاو مقدس.

Sacrifice

قرباني ، قرباني براي شفاعت ، فداكاري ، قرباني دادن ، فداكاري كردن ، قرباني كردن جانبازي.

Sacrificial

مستلزم فداكاري ، فداكارانه ، وابسته به قرباني.

Sacrilege

توهين به مقدسات ، سرقت اشياء مقدسه ، تجاوز بمقدسات.

Sacrilegious

موهن بمقدسات ، مربوط به بيحرمتي به شعاءر مذهبي.

Sacristan

متصدي حفاظت ظروف مقدسه كليسا.

Sacristy

محل نگاهداري ظروف مقدسه كليسا.

Sacriticer

فداكار، قرباني كننده.

Sacroiliac

(تش.) خاصره اي خاجي.

Sacrosanct

مقدس ، قدوس ، منزه.

Sacrosanctity

تقدس ، پاكدامني ، قدوسيت.

Sacrum

استخوان خاجي ، عظم عجز (ajoz e azm).

sacraments

آيينهاي کليسا

sacrifices

فداکاري

Keyword

Criteria