Farsi Dictionary

Rugged

ناهموار، زمخت ، نيرومند، تنومند، بي تمدن ، سخت ، شديد

Ruggedization

با دوام سازي ، تحكيم.

Ruggedize

(درمورد ماشين الا ت) محكم و با دوام ساختن.

Keyword

Criteria