Farsi Dictionary

Repeat

دوباره گفتن ، تكرار كردن ، دوباره انجام دادن ، دوباره ساختن ، تكرار، تجديد، باز گفتن ، بازگو كردن ، بازگو، باز انجام.

Repeat

تكرار كردن ، تكرار شدن ، تكرار.

Repeat until

تكراركن ... تااينكه.

Repeatability

تكرارپذيري ، قابليت تكرار.

Repeatable

تكرارپذير، قابل تكرار.

Repeatable

تكرار كردني.

Repeated

پي در پي ، مكرر.

Repeatedly

مكررا.

Repeater

تكرار كننده.

Repeater

تكرار كننده ، ساعت زنگي ، بازگو كننده.

Repeating firearm

اسلحه خودكار.

Repeating decimal

اعشاري مكرر.

Repeating fraction

كسر مكرر.

Keyword

Criteria