دريافت كردن ، رسيدن ، پذيرفتن ، پذيرايي كردن از، جا دادن ، وصول كردن.
دريافت كردن ، گرفتن.
فقط گرفتني.
گيرنده ، دريافت كننده.
دريافت كننده ، گيرنده ، دستگاه گيرنده ، گوشي ، متصدي دريافت.
(حق.) مقام امانت ، امانت دادگاه.
دريافت
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains