Farsi Dictionary

Principle

قانون يا اصلي علمي يا اخلا قي ، اصل ، سرچشمه ، حقيقت ، مبادي واصول ، (درجمع)معتقد باصول ومبادي كردن ، اخلا قي كردن.

Principle

اصل ، قاعده كلي ، مرام.

Principled

داراي اصول وعقايد، اصولي ، پاي بند اصول.

Principles

اصول

principles 

اصول

Keyword

Criteria