Pour |
ريزش ، پاشيدن ، تراوش بوسيله ريزش ، مقدار ريزپ چيزي ، ريزش بلا انقطاع ومسلسل ، ريختن ، روان ساختن ، پاشيدن ، افشاندن ، جاري شدن ، باريدن. |
Pourboire |
(tip=) انعام. |
Pourer |
ريزنده ، تراوش كننده ، جاري. |
Pourparler |
(pourparley=) جلسه غير رسمي براي مذاكره در اطراف عهد نامه يا موافقت نامه ، تبادل نظر كردن. |
Pourparley |
(pourparler=) جلسه غير رسمي براي مذاكره در اطراف عهد نامه يا موافقت نامه ، تبادل نظر كردن. |
Pourpoint |
لحاف دوختن ، لباس لا يه دار يا پنبه دار، لحاف پنبه دار. |
Poured |
ريزش - پاشيدن - ريختن |
pouring |
ريختن |