Farsi Dictionary

Pour

ريزش ، پاشيدن ، تراوش بوسيله ريزش ، مقدار ريزپ چيزي ، ريزش بلا انقطاع ومسلسل ، ريختن ، روان ساختن ، پاشيدن ، افشاندن ، جاري شدن ، باريدن.

Pourboire

(tip=) انعام.

Pourer

ريزنده ، تراوش كننده ، جاري.

Pourparler

(pourparley=) جلسه غير رسمي براي مذاكره در اطراف عهد نامه يا موافقت نامه ، تبادل نظر كردن.

Pourparley

(pourparler=) جلسه غير رسمي براي مذاكره در اطراف عهد نامه يا موافقت نامه ، تبادل نظر كردن.

Pourpoint

لحاف دوختن ، لباس لا يه دار يا پنبه دار، لحاف پنبه دار.

Poured

ريزش - پاشيدن - ريختن

pouring

ريختن

Keyword

Criteria