Farsi Dictionary

Poise

توازن ، وضع ، وقار، ثبات ، نگاهداري ، اونگ يا وزنه ساعت ، وزنه متحرك ، بحالت موازنه دراوردن ، ثابت واداشتن.

poised

آماده

Keyword

Criteria