Farsi Dictionary

Peak

نوك ، قله ، راس ، كلا ه نوك تيز، (مج.) منتها درجه ، حداكثر، كاكل ، فرق سر، دزديدن ، تيز شدن ، بصورت نوك تيز درامدن ، به نقطه اوج رسيدن ، نحيف شدن.

Peak

قله ، به قله رسيدن.

Peak load

بار قله اي ، بحبوحه مصرف.

Peaked

نوك تيز، قله دار، رنگ پريده ، نزار.

Peaky

(pecky) سكندري خورنده (مثل اسب)، متلا طم ، طوفاني.

peaks

قله

Keyword

Criteria