Farsi Dictionary

Not

نه خير، حرف منفي.

Not

نقيض ، نقض ، نفي.

Not circuit

مدار نقض ، مدار نفي.

Not operation

عمل نقض ، عمل نفي.

Nota bene

قابل توجه ، توجه شود.

Notability

برجستگي ، اهميت ، شهرت.

Notable

شخص بر جسته ، چيز برجسته ، جالب توجه.

Notarial

وابسته به دفتر اسناد رسمي.

Notarization

گواهي محضري و رسمي.

Notary public

دفتر اسناد رسمي ، صاحب محضر.

Notate

نماد كردن ، يادداشت برداشتن ، ياد داشت كردن ، يادداشتي.

Notation

نماد سازي ، ياد داشت ، ثبت ، توجه ، بخاطر سپاري ، حاشيه نويسي.

Notation

نشان گذاري.

Notch

شكاف ، بريدگي ، شكاف چوبخط، سوراخ كردن ، شكاف ايجاد كردن ، چوبخط زدن ، فرورفتگي.

Note

(مو.) كليد پيانو، اهنگ صدا، نوت موسيقي ، خاطرات ، يادداشت ها(درجمع)، تذكاريه يادداشت كردن ، ثبت كردن ، بخاطر سپردن ، ملا حظه كردن ، نوت موسيقي نوشتن.

Note

ياداشت ، تبصره ، توجه كردن ، ذكر كردن.

Notebook

كتابچه يادداشت ، دفتر يادداشت ، دفتر تكاليف درسي.

Noted

برجسته ، مورد ملا حظه.

Noteworthy

قابل توجه ، قابل دقت ، مورد توجه ، باارزش.

Nothing

هيچ ، نيستي ، صفر، بي ارزش ، ابدا.

Notice

اگهي ، خبر، اعلا ن ، توجه ، اطلا ع ، اخطار، ملتفت شدن ، ديدن ، شناختن.

Notice

ملا حضه كردن ، اخطار، اگهي.

Noticeable

قابل توجه.

Noticeable

قابل ملا حضه ، برجسته.

Notification

اطلا ع ، اخطار، تذكر.

Notification

اخطار، اگاه سازي.

Notify

اگاهي دادن ، اعلا م كردن ، اخطار كردن.

Notify

اخطار كردن ، اگاه ساختن.

Notion

(notional) تصور، انديشه ، فكر، نظريه ، خيال ، ادراك ، فكري.

Notion

تصور، مفهوم.

Notional

(notion) تصور، انديشه ، فكر، نظريه ، خيال ، ادراك ، فكري.

Notoriety

انگشت نمايي ، رسوايي ، بدنامي.

Notorious

بدنام رسوا.

Notwithstanding

باوجود اينكه ، علي رغم ، باوجود، بدون توجه.

not allocated

اختصاص داده نشده

Not applicable

قابل اجرا نيست

not at all

اصلا - کلا نه

not much

نه خيلي زياد - نه چندان

not packed

بسته بندي نشده

Notably

قابل توجه

notarize

محضرداري

notary

دفتر اسناد رسمي

notes

يادداشتها

noticeably

به طرز محسوسي

Noticed

متوجه

notices

اعلاميه

noticing

توجه

notified

اطلاع داده

notoriously

به شدت

Keyword

Criteria