Farsi Dictionary

Lock

طره گيسو، دسته پشم ، قفل ، چخماق تفنگ ، چفت و بست ، مانع ، سد متحرك ، سدبالا بر، چشمه پل ، محل پرچ يا اتصال دوياچند ورق فلزي ، قفل كردن ، بغل گرفتن ، راكد گذاردن ، قفل شدن ، بوسيله قفل بسته ومحكم شدن ، محبوس شدن.

Lock

قفل.

Lock code

رمز قفل.

Lock on

باعلا ءم مخابراتي و رادار چيزي را تعقيب كردن (مثل قمرمصنوعي وغيره).

Lock option

اختيار كاربرد قفل.

Lock out

حبس كردن ، تحريم كردن.

Lock out

مستخدمين رااز مزاياي استخدامي محروم كردن(براي وادار كردن انها به قبول شرايطكارفرما)، درتنگنا قرار دادن يا بمحل كار راه ندادن.

Lockage

عبور كشتي از دريچه سد ميان بالا بر، هزينه عبور كشتي از سد بالا بر.

Locker

قفل كننده ، قفسه قفل دار، قفسه قفل دار مخصوص دانش اموزان و دانشجويان (كه كتب خود را در انجا گذارد).

Locker paper

كاغذ بسته بندي اغذيه.

Locker room

اطاقي كه داراي قفسه هاي قفل دار باشد (مثل اطاق رخت كن ورزشكاران).

Locket

قوطي كوچكي براي يادگارهاي خيلي كوچك (مثل طره گيسو) كه بگردن مياويزند.

Locking

قفل شدني ، قفل.

Lockjaw

(طب) قفل شدن يا كليد شدن دهان كه از علا ءم زودرس كزاز است ، تريسموس.

Locknut

مهره اي كه وقتي بدورپيچ پيچيده شود قفل ميشود، مهره قفل شو.

Lockout

حبس ، تحريم.

Lockram

نوعي پارچه كتاني ، (د.گ.) مزخرف ، مهملا ت ، حرف مفت.

Locksmith

قفل ساز.

Lockstep

(نظ.) پيشروي افراد پشت سر يكديگر، قدم اهسته.

Lockstitch

كوك زنجيري ، كوك زنجيري زدن.

Lockup

بازداشتگاه ، تعطيل كردن اموزشگاه ، توقيف ، حبس ، زندان كردن.

locked

قفل شده

Keyword

Criteria