Farsi Dictionary

Latch

قفل كردن ، چفت كردن ، محكم نگاهداشتن ، بوسيله كلون محكم كردن ، چفت.

Latch

ضامن ، چفت.

Latched

ضامندار، چفت دار.

Latchet

بند كفش ، قيش ، تسمه.

Latching

ضامني كردن ، چفتي كردن.

Latchkey

كليد درخانه ، كليد كلون در.

Latchstring

نخ كلون دركه با كشيدن ان در باز ميشود.

Keyword

Criteria