Farsi Dictionary

Hunch

خم كردن ، بشكل قوز دراوردن ، (باup ياout) قوز كردن ، تنه زدن ، قوز، گوژ، قلنبه ، فشار با ارنج ، كوهان ، ظن ، احساس وقوع امري در اينده.

Hunch back

ادم گوژپشت ، كوهان دار.

hunched

قوز

Keyword

Criteria