Farsi Dictionary

Gall

زهره ، زرد اب ، صفرا، تلخي ، گستاخي ، زخم پوست رفتگي ، ساييدگي ، تاول ، ساييدن ، پوست بردن از، لكه ، عيب.

Gall wasp

(ج.ش.) حشره پرده بال مازو (از خانواده cynipidae).

Gallant

دلا ور، دلير، شجاع ، عالي ، خوش لباس ، جنتلمن ، زن نواز،متعارف وخوش زبان درپيش زنان ، زن باز، دلا وري كردن ، زن بازي كردن ، ملا زمت كردن.

Gallantry

دلا وري ، بهادري ، رشادت ، شجاعت ، زن نوازي.

Gallbladder

(تش.) زهره دان ، كيسه صفرا.

Galleass

كشتي بادباني و پارويي بزرگ قرون 71 و.18

Galleon

كشتي بادباني بازرگاني يا جنگي اسپانيولي قرن پانزدهم.

Galleried

راهرو دار، داراي سرسرا، داراي اطاق نقاشي ، موزه دار

Gallery

گالري ، راهرو، سرسرا، سالن ، لژ بالا ، جاي ارزان ، اطاق نقاشي ، اطاق موزه.

Galleta

(گ.ش.) چمن با دوام جنوب امريكا و مكزيكو.

Galley

كشتي پارويي يا بادباني قرون وسطي ، (در چاپخانه) نمونه ستوني و صفحه بندي نشده مطالب چاپي ، رانكا، رامكا، (در كشتي) اشپزخانه.

Galley proof

(در چاپخانه) نمونه ستوني مطالب چاپي كه هنوز صفحه بندي نشده.

Galley slave

غلا م پاروزن ، مزدور، زحمتكش ، غلا م.

Galley west

بويراني ، ويران ، درهم و برهم ، رو بويراني.

Gallfly

(ج.ش.) مگس مازو.

Galliard

نوعي اهنگ و رنگ رقص ، (ك.) ادم دل زنده و شاداب ، دلير، شجاع ، (ز.ش.) سنگ ريگي.

Gallic

فرانسوي.

Gallic acid

(ش.) اسيد گاليك ، جوهر مازو،.C7 H6 O5 H2 O

Gallican

اهل قبيله گل ، فرانسوي.

Gallicism

اصطلا حات و لغات ويژه فرانسوي ، فرانسوي مابي.

Gallicize

فرانسوي ماب كردن ، فرانسوي ماب شدن.

Gallicolous

مازوساز، مازويي ، موجد مازو.

Galligaskins

نوعي جوراب يا پاپوش قرون 61 و 71، زنگار، ساق پوش ، شلوار كوتاه ، شورت.

Gallimaufry

فضولي.

Gallinaceous

مربوط بماكيان ، وابسته به مرغان و پروندگان دانه خوار، ماكياني ، دانه خوار.

Galling

ازاردهنده ، سوزان.

Gallinipper

حشره گزنده نسبتا بزرگ ، سرخك ، ساس.

Gallinule

نوعي پرنده ابزي از خانواه ابچليك ها (Rallidae).

Galliot

كرجي باري يا ماهي گيري.

Gallipot

(طب) پياله كوچك مخصوص مرهم و دارو.

Gallium

(ش.) گاليوم ، علا مت Ga ميباشد.

Gallivant

ولگردي كردن ، عشقبازي كردن ، لا س زدن ، سفر كردن.

Gallivorous

تغذيه كننده از مازو، مازو خوار.

Gallmite

(ج.ش.) كرم مازو، نوعي كرم چهار پاي كوچك.

Gallnut

(گ.ش.) مازو.

Gallon

گالن ، پيمانه اي برابر 3587/3 ليتر.

Gallonage

ظرفيت چيزي بر حسب گالن ، تعداد گالني كه ظرفي گنجايش دارد.

Galloon

يراق ، گلا بتون.

Gallop

تاخت ، چهار نعل ، چهارنعل رفتن ، تازيدن.

Gallopade

(gallop) چهارنعل روي ، چهار نعل.

Gallophile

(francophile) فرانسه دوست ، دوستدار اقوام گل و فرانسوي.

Galloway

اسب مخصوص چهار نعل ، نوعي تاتوي اسكاتلندي از نژاد گالووي.

Gallowglass

دسته اي سرباز مزدور، سرباز پياده.

Gallows

دار، چوبه دار، اعدام ، بدار اويزي ، مستحق اعدام.

Gallows bird

ادم مستحق اعدام ، كسي كه سرش بوي قرمه سبزي ميدهد، جاني واجب الا عدام.

Gallstone

سنگ زهره دان ، سنگ كيسه صفرا، سنگ مجاري صفراوي ، سنگ صفرايي.

Gallus

(suspenders) بند شلوار، بند جوراب.

Gally

ترساندن ، وحشت زده كردن.

Gallbladder

کيسه صفرا

galleria

گالري

galloping

يورتمه رفتن

gallow

چوبه دار

Keyword

Criteria