Foss |
چال ، خندق ، گودال. |
Fossa |
(تش.- گ.ش.) گودال ، حفره ، فرورفتگي ، روزنه. |
Fossate |
گودال مانند، حفره دار. |
Fosse |
چال ، خندق ، گودال. |
Fossil |
سنگواره ، فسيل ، مربوط بادوار گذشته. |
Fossiliferous |
فسيل دار، فسيل مانند، سنگواره مانند. |
Fossilization |
فسيل شدن. |
Fossilize |
فسيل شدن ، در اثر مرور زمان بصورت سنگواره درامدن ، سخت ومتحجرشدن ، كهنه شدن. |
Fossorial |
كاونده ، نقب زن ، حفار، درخورنقب زني. |
fossilized |
فسيل شده |