Farsi Dictionary

Format

قطع ، اندازه شكل ، نسبت.

Format

قالب ، هيلت ، قالب بند ي كردن.

Formate

(هواپيما) بصورت صف يا ستوني پرواز كردن ، بستون يا دسته هواپيما ملحق شدن.

Formation

ارايش ، شكل ، ساختمان ، تشكيلا ت ، احداث ، صف ارايي ، تشكيل ، رشد، ترتيب قرارگرفتن.

Formatted

قالب دار.

Formatting

قالب بندي.

formative

سازنده

formative 

سازنده

Keyword

Criteria