Farsi Dictionary

Foreground

پيش نما، نزديك نما (در برابر دور نما)، منظره جلو عكس ، زمين جلو عمارت.

Foreground

پيش صحن.

Foreground processing

پردازش پيش صحني.

Foreground program

برنامه پيش صحني.

Keyword

Criteria