كود، مدفوع حيوانات (مثل گاو واسب)، پشكل ، كود دادن ، سرگين.
نوعي پارچه پنبه اي نامرغوب زبر وخشن ، لباسي كه از اين پارچه درست شود.
محبس ، زندان ، سياه چال ، به سياه چال انداختن.
توده مزبله ، توده فضولا ت.
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains