Farsi Dictionary

Deposit

(.vi &.vt) :ته نشين كردن ، گذاشتن ، كنار گذاشتن ، ذخيره سپردن ، به حساب بانك گذاشتن ، (.n) :سپرده ، پول ، بيعانه ، گرو، ته نشست ، ته نشين.

Deposit

سپرده ، ته نشست ، سپردن.

Depositary

امانت دار، سپرده ، نگهدار، ضامن.

Deposition

گواهي ، نوشته ، ورقه استشهاد، خلع ، عزل.

Depositor

كسيكه پول در بانك ميگذارد.

Depository

انبار، مخزن ، امانت دار.

deposited

سپرده

Keyword

Criteria