Farsi Dictionary

Crap

ديلا ر، گندم سياه ، تلخه ، تفاله ، چرند، نوعي قمار، بدار زدن ، قماربازي كردن.

Crape

كرپ ، نوار ابريشمي سياه ، سياه پوشانيدن.

Craps

نوعي بازي قمار باطاس.

Crapshooter

طاس انداز.

Crapulous

ناخوش ، پرخور، ميگسار.

crappy

بسيار بد - نامطبوع

Keyword

Criteria