Farsi Dictionary

Crank

دسته محور، ميل لنگ ، بست زانويي ، خم ، پيچيدگي ، ادم پست فطرت ، خم كردن ، محورداركردن ، دسته دار شدن ، كج ، كوك كردن.

Crankcase

محل اتصال ميل لنگ ، جاي ميل لنگ.

Crankily

از روي بد خلقي.

Crankle

پيچ وخم دار كردن ، خميدگي ، پيچ وخم.

Crankpin

قسمت استوانه اي دسته ميل لنگ كه ميله هاي رابط بدان متصل ميشود.

Crankshaft

(مك.) ميل لنگ.

Crankshaft

ميل لنگ.

Cranky

بدخو.

Keyword

Criteria