Farsi Dictionary

Cope

برامدن ، حريف شدن ، از عهده برامدن.

Copesetic

(copacetic) (ز.ع.- امر.) عمده ، جذاب ، عالي ، درجه يك

Copestone

سنگ كتيبه ، سنگ سربنا، (مج.) تاج.

cope with

کنار امدن با

Copernican

کوپرنيکي

Copernicus

کوپرنيک

Keyword

Criteria