حد، محدوده ، محدود كردن ، منحصر كردن ، محبوس كردن.
بستري ، محدود شده.
تحديد، زندان بودن ، زايمان ، بستري.
مرز - حد - محدوده
محدوده
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains