Capital |
حرف بزرگ ، حرف درشت ، پايتخت ، سرمايه ، سرستون ، سرلوله بخاري ، فوقاني ، راسي ، مستلزم بريدن سر يا قتل ، قابل مجازات مرگ ، داراي اهميت حياتي ، عالي. |
Capital account |
حساب دارايي وسرمايه. |
Capital assets |
دارايي طويل المده اعم از مالي واعتباري. |
Capital expenditure |
هزينه اي كه براي بهبود سرمايه وافزايش ان بكار ميرود |
Capital letter |
حرف بزرگ. |
Capital levy |
ماليات برسرمايه. |
Capital stock |
سهام انتشار نيافته شركت تضامني ، عنصر مالكيت شركت كه بصورت سهام وگواهي نامه سهام درامده. |
Capitalism |
رژيم سرمايه داري ، سرمايه گرايي. |
Capitalist |
سرمايه دار، سرمايه گراي. |
Capitalization |
جمع اوري سرمايه ، جمع مبلغ سرمايه ، نوشتن با حروف بزرگ. |
Capitalize |
تبديل بسرمايه كردن ، باحروف درشت نوشتن ، سرمايه جمع كردن. |