Farsi Dictionary

Bush

بوته ، بته ، شاخ وبرگ.

Bushed

ازبوته پوشيده شده.

Bushel

مقياس وزني است معادل 4 پك (peck) و23 كوارتز (quarts)، پيمانه غله وميوه كه درحدود63 ليتر است ، پيمانه ، كيل ، باپيمانه وزن كردن.

Bushily

بطورانبوه ، پرپشت.

Bushiness

انبوهي ، پرپشتي.

Bushing

استر برنجي يا فلزي ، عايق ، غلا ف حيله گردان.

Bushwhack

اداي كسي را در اوردن ، مبارزه كردن.

Bushy

انبوه ، پرپشت.

bushes

بوته

Keyword

Criteria