Farsi Dictionary

Baron

بارون ، شخص مهم و برجسته در هر قسمتي.

Baronage

مجموع بارونها و نجبا، مقام باروني ، املا ك بارون.

Baroness

بانوي بارون ، همسر بارون.

Baronet

بارونت (اين كلمه درمورد نجيب زادگاني گفته ميشد كه بطور ارثي بارون نبودند).

Baronetage

مقام و منصب باروني.

Baronetcy

مقام و مرتبه باروني.

Barong

يكنوع چاقو يا شمشير دسته كلفت لبه تيز.

Baronial

مربوط به بارون ، باروني.

Barony

ملك يا قلمرو بارون ، شان بارون.

Keyword

Criteria