Farsi Dictionary

Barm

مايه ابجو، مخمر.

Barmaid

خادمه ء ميخانه ، پيشخدمت ميخانه ، گارسون.

Barman

مردي كه در پيشخوان يا پشت بار مهمانخانه يا رستوران كار ميكند.

Barmy

خميرمايه اي ، مخمر، (مج.) احمق.

Keyword

Criteria