Farsi Dictionary

Ante

(.vi &.vt) :بالا بردن ، نشان دادن ، توپ زدن.(.pref- ante) :پيشوندي است بمعني -پيش -و -قبل از- و -درجلو.-

Anteater

(ج.ش.) جانور پستاندار مورچه خوار، اردوارك ، پرنده ء مورچه خوار.

Antebellum

قبل از جنگ ، قبل از جنگ داخلي امريكا.

Antecede

سابق يا اسبق بودن ، (از لحاظ مكان و زمان و مقام) برتري جستن ، پيش رفتن ، جلوترامدن.

Antecedence

پيشي ، پيشروي ، تقدم ، سبقت.

Antecedence

تقدم ، پيشي.

Antecedent

مقدم ، پيشين.

Antecedent

پيشين ، پيشي ، سابق ، مقدم ، مقدمه ، سابقه ، (د.) مرجع ضمير، دودمان ، تبار.

Antecessor

پيشرو، مقدم.

Antechamber

اطاق كفش كن ، پيش اطاقي.

Antechoir

جايگاه مخصوص روحانيون و سرايندگان در كليسا.

Antedate

پيش از تاريخ حقيقي تاريخ گذاشتن ، پيش بودن (از)، منتظربودن ، پيش بيني كردن ، جلوانداختن ، سبقت.

Antediluvian

وابسته به پيش از طوفان ، پيش از طوفان نوح ، ادم كهن سال ، ادم كهنه پرست.

Antelope

(antelopes، antelope.pl) بزكوهي.

Antemeridiem

(.M.A =) قبل از ظهر (مخفف ان.M.A است).

Antemortem

قبل از مرگ ، مرگ زود رسيده.

Antenatal

مربوط به قبل از تولد، قبل از ولا دتي.

Antenna

(antennas، antennae.pl) شاخك ، (در بي سيم) موج گير، انتن.

Antenna

انتن ، موج گير.

Anter

دخمه ، غار، سردابه.

Anterior

جلو(ي)، قدامي.

Anteroom

اطاق انتظار، كفش كن.

Keyword

Criteria