Farsi Dictionary

Adjoin

پيوستن ، متصل كردن ، وصلت دادن ، مجاور بودن(به)، پيوسته بودن(به)، افزودن ، متصل شدن.

Adjoining

(adjacent=) (نظ.) نزديك ، مجاور، همسايه ، همجوار، ديوار بديوار.

Adjoint

همدست ، كمك ، مشوق ، ضميمه ، معاون ، يار، دستيار، معاون استاد.

Adjoint

الحاقي.

Keyword

Criteria